
[ad_1]
نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی دریای تکنولوژی
در همه دورانی که خودم را بهگفتن گیمر شناختهام، بازیهایی بودهاند که در من احساسات دوگانه برانگیخته باشند. اما بهخاطر ندارم درمورد هیچ کدامشان به شدت Indika این چنین نظری داشته باشم. حتی در همین لحظهای که مشغول نوشتن این متن هستم هم یقین نیستم که میتوانم این بازی را به شما نظر دهم یا خیر. با این حال یک چیز را میدانم؛ احتمالا ندانم کدام حسی که به بازی دارم به بقیه سنگینی میکند، اما میدانم که بازی در من احساساتی برانگیخت و میدانم هر ویدیو گیمی این چنین کاری با من نمیکند. بعد با بازدید ویجیاتو از بازی Indika همراه باشید تا به نتیجهای درمورد این بازی برسیم.
Indika
-
امتیاز کاربران
- ژانر
پازلماجرایی -
تاریخ انتشار کردن
۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ - پلتفرمها
ایکس باکس سری ایکسپلی استیشن ۵پیسی - ناشر بازی
11bit Studios - سازنده
Odd Meter -
حالت بازی
تک نفره - درجه سنی بازی
مناسب برای بزرگسالان
«ایندیکا» ساخته استودیویی روسی به نام Odd Meter است، استودیویی که سپس از اغاز جنگ روسیه و اوکراین، از مسکو به شهر آلماتی واقع در قزاقستان نقل مکان کرد. این تیم Indika را سفری مملو از کمدی و تراژدی توصیف میکند که تداعیکننده حس و حال نوشتههای امثال داستایفسکی و بولگاکف است. و بله، برخی از مکالمات بازی به طوری نوشته شدهاند که گویی مستقیما از «مرشد و مارگاریتا» بیرون آمدهاند. بعد بگذارید اول درمورد داستان بازی سخن بگویید کنیم که حکم ستون فقرات این بازی را دارد.
بازی شما را به زمستان سخت روسیه قرن نوزدهم و زندگی یک راهبه به نام «ایندیکا» میبرد. ایندیکا در یک صومعه ارتدکس زندگی میکند. خواهران راهبه این صومعه ایندیکا را دوست دارند، یقیناً در صورتی که تعریفتان از دوست داشتن فقط تحمل وجود وی باشد. در واقع آنها ته دلشان نمیخواهند سر به تن ایندیکا باشد، چون او تفاوتی کوچک و ناچیز با آنها دارد. آن تفاوت هم این است که یک فرد شاخدار خاص دائما با ایندیکا سخن میزند که از قضا نامش هم شیطان است.
شیطان دائما در گوش ایندیکا سخن میزند و بعضا توهماتی در وی تشکیل میکند. راهبهها هم در نهایت او را برای رساندن نامهای به یک صومعه دیگر به ماموریت میفرستند، یا با زبان بیزبانی او را از جمع خود بیرون میکنند. او طی سفر خود با یک زندانی فراری به نام «ایلیا» همراه میبشود که ادعا میکند خدا با او سخن میزند. از اینجاست که سفر ۲+۱ نفره داستان Indika اغاز میبشود. در آن نقطه یقین شدم که حتی اگر بقیه بازی یک افتضاح مطلق باشد، حداقل قرار است دیالوگهای جالبی بشنوم.




با اختلاف بهترین قسمت بازی را اینجا میتوانید اشکار کنید. مکالمات بین ایندیکا، ایلیا و شیطان، در حالی که هر یک با دلایلهایی منطقی عقاید یکدیگر را به چالش میکشند، همه انها با نهایت ظرافت نوشته شدهاند و با اجرای خوب صداپیشگان، نهایت دقت شما را به خود جلب میکنند. شخصا با دوبله روسی Indika را بازی کردم و به استثناء چند دیالوگ که احتمالا بد نبوده است مجدد ضبط شوند، از داستانگویی و دیالوگهای بازی رضایت کامل داشتم. با این حال برخی از قسمتهای بازی را با زبان انگلیسی توانایی کردم و میتوانم بگویم در این زبان هم میتوانید توانایی خوبی با بازی داشته باشید.
جا دارد اشارهای به بینپردههای بازی داشته باشیم. از همین ابتدا میگوییم که بینپردهها کاملا بینقص نیستند. بعضا میتوانید بینپردههایی مشاهده کنید که به علت افتزمان/بودجه حالت ناتمام و عجیبی دارند، اما کارگردانی بقیه بینپردهها حیرتانگیز است. کادربندی و کارگردانی برخی از صحنههایی که مشاهده میکنید استادانه انجام شده است و بعضا حس میکنید در حال تماشای فیلمی از یورگوس لانتیموس هستید. از آنجایی که این بازی با بودجه یک بازی AAA ساخته نشده، جا دارد به احترام Odd Meter برای دستاوردشان کلاه از سر برداریم.
دیگر لحاظی که Indika خود را با قوت نمایش میدهد به طراحی هنری آن مربوط میبشود. دنیای Iیندیکا همانند واقعیتی است که از دل یک رویای تبآلود بیرون آمده. بهنحوه عجیبی همه چیز این دنیا بیشتر از حد بزرگ است، یا احتمالا هم انسانهایش بیشتر از حد کوچکند؛ از حیواناتی همچون سگ گرفته تا حتی قوطیهای تن ماهی، همه انها اندازهای چندین برابر انسانهایش دارند و تبدیل تشکیل منظرههای تاثیرگذاری خواهد شد. حتی در نقطهای داخل شهری میشوید که عظمت سازههایش حس و حال شهرهای رها شده امثال Dark Souls و Elden Ring را میدهد.

اما دلیلی وجود دارد که میگویم نسبت به Indika حس دوگانهای دارم، بعد بگذارید به گیم پلی بازی بپردازیم. برخی ساختار گیم پلی Indika را به مجموعه A Plague Tale تشبیه میکنند که تا حدودی میتوان پذیرفت، اما چیزی به نام مبارزه در این بازی وجود ندارد. چرخه گیم پلی بازی عمدتا از گشت و گذار در حد محدود و حل کردن معما راه اندازی شده است، به اضافه یک قسمت غافلگیرکننده دیگر که مقداری جلوتر به آن میپردازیم.
گشت و گذار بازی در حد سادهای قرار دارد. شما زیاد تر در حال حرکت در مسیری هستید و بعضا میتوانید در حد کوچکی در یک محیط بگردید. جایزه شما برای گشت و گذار، اشکار کردن اقلام مذهبی و روشن کردن شمعهاییست که به شما امتیاز خواهند داد. اینجاست که بازی با سیستم «پیشرفت» خود مقداری متا میبشود: با این امتیازها میتوانید در یک درختچه توانایی، تواناییهایی همچون «پشیمانی» و «شرم» برای خود باز کنید که از نظر داستانی حکم وسیلهای برای تحکیم ایمان ایندیکا و تسلط او به شیطان درونش دارند، اما از نظر گیم پلی هیچ کاربردی جز راهی برای گرفتن امتیاز زیاد تر ندارند. اتفاقا بازی چندین بار در صفحات بارگذاری مرحله های خود به شما اصرار میکند که وقتتان را پای جمعآوری امتیاز تلف نکنید، چون هیچ سودی برایتان نخواهد داشت.
سیستم امتیاز در ابتدا قطعا شما را متعجب میکند، چون ظاهر و افکتهای صوتیاش دقیقا همانند بازیهای رترو است. اما مقداری جلوتر میفهمید این سیستم در راستای قسمتهایی از بازی طراحی شده که به زندگی ایندیکا در دوران نوجوانیاش میپردازند. در این قسمتها بازی به شکلی ۱۶ بیت تحول اشکار میکند و مینیگیمهایی به سبک بازیهای کلاسیک آن دوران (همچون پک من) مقابلتان قرار میدهد. این قسمتها در قیاس با گرافیک سه بعدی سورئال بازی مهم تناقض شگفت اما جالبی تشکیل میکنند، و از نظر داستانی هم محتوای مهمی محسوب خواهد شد.



این قسمتها به خوبی طراحی شدهاند، اما پازلها و مینیگیمهای قسمت مهم بازی متاسفانه پایینتر از انتظارات ظاهر شدهاند. ساختار کلی آنها ساده است و قاعدتا نباید زمان بسیاری از شما بگیرند، اما زیاد تر آنها فاقد ریزهکاریهایی می باشند که پازلهای بازیهای دیگر را دلنشین میکنند و در نتیجه، میتوانند بیعلت شما را دور خود بچرخانند. برای مثال در یکی از پازلهای پلتفرمینگ بازی، به راحتی در حال ادامه مسیر خود بودم و به بالا رفتن از سکوها و پلهها ادامه میدادم. اما یک دفعه به نقطهای رسیدم که هر چه مقدار میگشتم نمیتوانستم سکوی قابل دسترسی بعدی را اشکار کنم. اما سپس از چندین دقیقه کاشف به عمل آمد که سکوی مد نظر در تاریکی مطلق نهان شده و اگر اتفاقی با آن برخورد نمیکردم، احتمالا چندین دقیقه دیگر هم معطل این پازل باقی میماندم.
در حداقل سه پازل دیگر هم میتوانید فهمید شوید که Indika به شکلی غیرعامدانه شما را از راه حل گمراه میکند، اما بهطور کل در کلیت گیم پلی بازی هم میتوانید حس کنید که خردهشیشههای ریز اما محسوسی وجود دارد. برای مثال در بخشی باید از یک میله باریک عبور میکردم که نیازمند نگه داشتن اعتدال ایندیکا با منفعت گیری از استیک کنترلر یا دکمههای کیبرد می بود. من که در حال بازی کردن با کنترلر بودم، چندین دفعه و چندین دفعه سر این قسمت راهی پرتگاه شدم. ابتدا فکر کردم مشکل از من است، اما محض احتیاط یک بار با کیبرد به سراغ این چالش رفتم و در همان تلاش اول، بدون کوچکترین دردسری، از آن عبور کردم. در نتیجه به نظر میرسد در این قسمت، استیک کنترلر روی ورودی شما بیشتر از حد حساس باشد.
بهطور کل هم حالت فنی Indika، حداقل روی نسخهای که من بازی کردم، جای بهبود داشت. بازی روی کامپیوتر من از مشکل استاتر رنج میبرد و از آنجایی که این استاترها در اغاز بازی به مراتب شدیدتر بودند، گمان میزنم که مشکل ناشی از Shader Compilation باشد. این چنین یک قضیه درمورد دوبله روسی بازی وجود دارد و آن هم این است که در صورت کشته شدن، شخصیتهای بازی یک دفعه با زبان انگلیسی با شما سخن بگویید میکنند. اما جا دارد اشاره کنم که مدتی قبل از نگارش این نوشته، یک بهروزرسانی حجیم برای بازی انتشار شد. متاسفانه هم چنان موفق به تست این بهروزرسانی نشدهام، اما امکان پذیر این مشکلات در نسخه عمومی بازی رفع شده باشند.

ضمنا باید در نظر داشته باشید که بازی به مراتب مختصرتر از چیزیست که انتظار دارید. استیم میگوید که من ۶ ساعت پای Indika بودهام، اما از آنجایی که در مقطعی به مدتی طویل بازی را در حال اجرا متوقف کرده بودم، گمان میزنم زمان واقعی من پای آن چیزی بین پنج تا پنج و نیم ساعت بوده باشد. نادرست برداشت نکنید، برای هر ویدیو گیمی که نخواهد زیاد تر از ظرفیتش زمان بازیکن را بگیرد احترام بسیاری قائلم، اما حس میکنم Indika حتی با وجود گیم پلی نه چندان پختهاش جای حداقل دو سه ساعت دیگر هم داشت.
شما هم به گمان زیاد این حس را اشکار خواهید کرد، چون هم داستان و هم گیم پلی بازی شما را به این برداشت میرسانند که زمان زمان بیشتری را در آن سپری خواهید کرد. نهتنها داستان بازی در نقطهای غیرمنتظره به پایان میرسد، بلکه گیم پلی بازی هم مکانیکهایی معارفه میکند که زیاد کمتر از انتظارتان منفعت گیری خواهد شد. برای مثال در همان اغاز بازی، شیطان به قدری با اعصاب ایندیکا بازی میکند که دنیای او را به معنی واقعی به دو تکه تقسیم میکند تا یک پازل دلنشین و منحصر بفرد برایتان تشکیل بشود. این چنین سناریویی سپس از مدتی مختصر باز هم اتفاق میافتد، اما سپس از آن تا آخر بازی دیگر تکرار نمیبشود. باز هم اصرار میکنم، برایم قابل تحسین است که بازی نمیخواهد مکانیکهایش را بیشتر از حد بدوشد، اما با پایان بازی، جای خالی حداقل یک پازل دیگر با این مکانیک را حس میکردم.
و در نهایت هنگامی صفحه تیتراژ Indika را دیدم، دچار حس پوچی شدم. ابتدا باورم نمیشد که بازی به این شدت همه شده است. حتی در لحظهای فکر کردم در بازی کار اشتباهی انجام دادهام و بازی با منع من از محتوای زیاد تر مجازاتم کرده است. اما خیر، بازی واقعا در این نقطه همه میبشود. اما Indika با این آخر ذهن مرا اسیر خود کرد و هر چه زیاد تر به آن فکر کردم، زیاد تر به این نتیجه رسیدم که این چنین پایانی دقیقا مناسب داستانیست که بازی روایت میکند.
اکنون که به آخر این بازدید رسیدهام، گمان میکنم احساسات مثبتم درمورد Indika به منفیها سنگینی میکند. در عرصههای فنی مشکلات نسبتا بسیاری با بازی داشتم، اما نمیتوانم تکذیب کنم که سپس هنری بازی واقعا تاثیرگذار و خاطرهانگیز است. همین که بازی مرا قانع به خواندن کتابهای بیشتری از ادبیات روسیه کرده، برایم کافیست که توانایی آن را به شما نظر کنم.
خلاصه بگم که …
بازی Indika در گیم پلی و ابعاد فنی خود نیاز به زمان بیشتری برای پخت و پز نیاز داشت، اما داستان فلسفی و عمیق بازی نه تنها شما را تا انتهای زمان زمان ۵ ساعته خود نگه میدارد، بلکه به گمان زیاد کاری میکند که بلافاصله چند کتاب از داستایفسکی و بولگاکف تهیه کنید.


میخرمش
اگر علاقهمند به رمانهای ادبی و مخصوصا ادبیات روسیه هستید، Indika ادای احترام بینظیری به آنها است. اما اگر به هر شکلی از بازیهای متمرکز روی داستان لذت میبرید هم باید این گفتن را توانایی کنید.
نمیخرمش
گیم پلی بازی خرده شیشههای بسیاری دارد و اگر حساسیت بسیاری روی آن دارید، به گمان زیاد از بازی زده میشوید. این چنین باید در نظر داشته باشید که زمان زمان بازی به مراتب مختصرتر از انتظارتان است.

-
امتیاز ویجیاتو۷۵ - امتیاز کاربران
دسته بندی مطالب
مقالات کسب وکار
[ad_2]
منبع