انواع جهان های موازی


نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی دریای تکنولوژی

جهان‌های موازی ایده‌ای فیلم‌ها و کتاب‌های علمی‌_تخیلی به‌ نظر می‌رسد. اما احتمالا وقتش رسیده آن را در دنیای واقعی نیز بپذیریم. گویا مشاهدات نجومی ما، حداقل به‌صورت غیرمستقیم، وجود دنیای موازی را قبول می‌کنند. در این مقاله، تصمیم داریم نظریه جهان موازی را معارفه کنیم. خواهیم دید دانشمندان از چه شواهد و دلایلهایی برای قبول این نظریه منفعت گیری می‌کنند.

جهان‌های موازی

آیا نسخه شبیهی از شما وجود دارد که الان این مقاله را می‌خواند؟ آن هم دقیقاً در سیاره‌ای عین زمین؛ با همه کوه‌ها، مزارع و شهرهایش که در منظومه خورشیدی فرد دیگر با هشت سیاره قرار دارد؟

ساده‌ترین مدل اخترشناسی پیش‌بینی می‌کند در فاصله ۱۰ به‌ توان ۱۰ به‌ توان ۲۸ متری شما حداقل یک کهکشان وجود دارد که در آن یک انسان دقیقاً همانند شما زندگی می‌کند. یقیناً این ایده هیچ ربطی به نظریه‌های زیاد پیچیده فیزیک مدرن ندارد. این عدد از محاسبه‌ای احتمالاتی به دست آمده است. در فاصله‌ای به این بزرگی، حتی کوچک‌ترین گمان ممکن در جهان نیز می‌تواند حقیقت داشته باشد؛ این گمان که انسانی دقیقاً همانند شما وجود داشته باشد که همه اطرافیان، خاطرات و تصمیماتش همانند شما باشد.

یقیناً به گمان زیادً هیچ‌گاه او را نمی‌بینید. ما نمی‌توانیم فواصلی دورتر از ۱۴ میلیارد سال نوری را ببینیم؛ چون نور فقط همین مقدار زمان داشته تا در جهان ما حرکت کند. دورترین شیء قابل‌مشاهده در فاصله ۴x۱۰۲۶ متری ما قرار دارد؛ فاصله‌ای که به آن کیهان قابل‌مشاهده یا «حجم هابل» می‌گوییم.

از طرف دیگر، خودِ دیگر ما نیز با محدودیتی شبیه روبه‌روست. او نیز در کهکشان فرد دیگر است که چیزی فراتر از مرزهای قابل‌مشاهده‌اش را نمی‌بیند. این احتمالا ساده‌ترین نمونه دنیای موازی باشد.

می‌توان او گفت هر جهان فقطً جزء کوچکی از Multiverse یا چندجهان است. با این توصیفات، وقتش رسیده بپرسیم چندجهان یا دنیای موازی دقیقاً چیست و دانشمندان چطور با روشهای علمی آن را بازدید می‌کنند.

بنا بر مقدمه بالا، احتمالا بتوانیم بگوییم ایده چندجهانی همیشه موضوعی متافیزیکی باقی خواهد ماند. اما مرز بین فیزیک و متافیزیک آن‌جاست که نظریه‌ای قابل‌آزمایش باشد، ارتباطی به مقدار شگفت‌وغریب بودنش ندارد.

تاریخ علم مشخص می کند مرزهای فیزیک مدام به‌طوری گسترش اشکار کرده‌اند که مفاهیم انتزاعی (و متافیزیکی) را در بربگیرند؛ همانند گردی زمین، میدان‌های الکترومغناطیسی نامرئی، کند شدن زمان در شدت‌ بالا، برهم‌نهی کوانتومی، خم شدن فضا و سیاه‌چاله‌ها.

در دهه‌های تازه، مفهوم چندجهانی نیز به این فهرست اضافه شده است. این ایده مبتنی‌بر نظریه‌های کاملاً آزموده‌، همانند نسبیت و مکانیک کوانتومی است و با هر دو معیار علم تجربی سازگار است. این دو معیار عبارت‌اند از: پیش‌بینی‌پذیری و انکارپذیری.

فیزیک‌دان‌ها درمورد چهار نوع جهان موازی گوناگون سخن بگویید کرده‌اند. به‌ نظر می‌رسد سوال مهم آن‌ها این نیست که دنیاهای موازی وجود دارند یا نه، بلکه می‌پرسند این جهان‌ها چند نوع دارند.

فیزیک‌دان‌ها جهان‌های موازی را به چهار سطح تقسیم می‌کنند. مطابق این تقسیم‌بندی، جهان‌های شبیه جهان ما می‌توانند از ما زیاد دور یا زیاد نزدیک باشند. این چنین جهان‌هایی وجود دارند که برای ما قابل‌فکر نیستند.

سطح ۱: جهان‌های فراتر از جهان ما

جهانی که گفتیم خود دیگر شما در آن زندگی می‌کند، در این سطح قرار دارد. این سطح چالش‌های بسیاری برای فهمیدن ما از دنیا تشکیل نمی‌کند. همه می‌پذیریم چیزهایی فراتر از محدوده دید ما وجود دارند؛ همانند کشتی بزرگی که در افق ناپدید می‌بشود. اما این چنین موضوعی را چطور می‌توان با روشهای علمی بازدید کرد؟

ادامه مطلب
چطور نامه استعفا بنویسیم + نکاتی برای اثرگذاری زیاد تر

احتمالا بدیهی به‌ نظر برسد که کیهان نیز نباید پایانی داشته باشد؛ یعنی نقطه‌ای نیست که بتوانیم در آن بایستیم و بگوییم چیزی فراتر از آن وجود ندارد. نظریه نسبیت اینشتین این شهود را زیر سوال می‌برد. فضایی با انحنای محدب یا با توپولوژی نامتعارف (همانند دونات یا نان پرتزل) می‌تواند حجمی محدود و بی‌لبه داشته باشد.

اما خوشبختانه راهی کاملاً علمی وجود دارد که بازدید کنیم جهان نامحدود است یا نه. «تابش عرصه کیهانی» به اخترشناسان اجازه می‌دهد مرزهای جهان را با دقت بسیاری بسنجند. تابه‌حال هیچ کشفی قبول نکرده است که کیهان انحنای محدب یا مرز داشته باشد. مدل بی‌نهایت بودن ابعاد کیهان کاملاً با داده‌ها هم‌خوانی دارد.

گمان دیگر این است که فضا بی‌نهایت است اما ماده فقط اطراف ما متمرکز است (مدل «کیهان جزیره‌ای»). یقیناً مشاهدات توزیع سه‌بُعدی کهکشان‌ها و تابش عرصه کیهانی ثابت کرده‌اند ماده اطراف ما به‌صورت یکنواخت توزیع شده است. این چنین هیچ سازه کیهانی‌ای با ابعاد بزرگ‌تر از ۱۰۲۴ متر کشف نشده است؛ یعنی هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان بدهد توزیع ماده فراتر از مرزهای قابل‌مشاهده متفاوت است.

همه ناظرانی که در دنیای موازی سطح ۱ زندگی می‌کنند، قوانین فیزیکی شبیه ما را توانایی می‌کنند؛ فقط در شرایط آغازی تفاوت وجود دارد. مطابق نظریات تازه، فرایندهای درون بیگ‌بنگ ماده را به‌صورت اتفاقی پخش کردند؛ در نتیجه همه حالت‌های ممکن شکل گرفتند.

تابش پس زمینه کیهان
تابش عرصه کیهانی؛ بازدید این تابش مشخص می کند هندسه جهان تخت است و در نتیجه، اندازه جهان زیاد بزرگ یا بی‌نهایت است. این چنین با منفعت گیری از همین تابش می‌توان دریافت توزیع جرم در همه جهان یکنواخت است.

محاسبه فاصله دنیای موازی شبیه دنیای ما

کیهان‌شناسان فکر می‌کنند توزیع ماده در همه جهان‌های دیگر نیز ثابت است. مطابق این فکر، نزدیک‌ترین کپی شما حداکثر ۱۰ به توان ۱۰ به‌ توان ۲۸ متر از شما دور است.

به این علت که (باتوجه‌به توزیع ماده در فضا) همه حالت‌های کوانتومی گوناگون ماده در فضایی به‌ حجم شما را می‌توان در جعبه‌ای با این ابعاد جا داد؛ به‌عبارت‌دیگر، حتماً خارج از این جعبه زیاد بزرگ، حالت‌های کوانتومی ممکن اتم‌ها در بدن شما مجدد تکرار خواهد شد.

از سویی دیگر، در فاصله ۱۰ به‌ توان ۱۰ به‌ توان ۹۲ متر، حتماً فضایی کروی به‌ قطر ۱۰۰ سال نوری وجود دارد که با فضایی با حجم شبیه مرکز زمین یکسان است؛ در واقع همه حالت‌های گوناگون ماده در یک کره با قطر ۱۰۰ سال نوری را می‌توان در جعبه‌ای با عرض ۱۰به توان ۱۰ به‌ توان ۹۲ متر جا داد.

در فاصله ۱۰ به توان ۱۰ به‌ توان ۱۱۸ متر نیز، باید حجم هابل شبیهی با حجم هابل ما وجود داشته باشد. به‌عبارت‌دیگر، خارج از جعبه‌ای به ابعاد ۱۰به توان ۱۰ به‌ توان ۱۱۸ متر، همه جهان‌های قابل‌مشاهده ممکن مجدد تکرار خواهد شد.

این اعداد زیاد محافظه‌کارانه‌اند؛ با این فکر محاسبه شده‌اند که در جعبه‌هایی به ابعاد بالا، هیچ حالت کوانتومی‌ دو بار تکرار نشود. بااین‌حال، هم چنان این گمان وجود دارد که سیاره‌ای کاملاً همانند زمین در فاصله‌ای نزدیک‌تر وجود داشته باشد.

مرز جهان
بااینکه ابعاد جعبه‌ای که همه جهان‌های ممکن در آن قرار می‌گیرند زیاد زیاد بزرگ‌تر از ابعاد جهان قابل‌مشاهده ماست، بی‌نهایت نیست.

سطح ۲: حباب‌های بعد‌تورمی

اگر فکر چندجهانی سطح ۱ برایتان دشوار می بود، تلاش کنید مجموعه‌ای با بی‌شمار چندجهان سطح ۱ را فکر کنید. هرکدام آن‌ها ابعاد فضا-زمان متفاوت و ثابت‌های فیزیکی خاص خودشان را دارند. این مولتی‌ورس‌ها یا چندجهان‌های دیگر، چندجهانی سطح ۲ را راه اندازی خواهند داد که نظریه محبوب «تورم ابدی آشوبناک» آن را پیش‌بینی می‌کند.

ادامه مطلب
غبار و سحابی پرده غربی

تورم از شاخه‌های نظریه بیگ‌بنگ است و تعداد بسیاری از کاستی‌های آن را پوشش می‌دهد؛ برای مثالً این که چرا کیهان این چنین بزرگ، یکنواخت و مسطح است. همه این‌ها را می‌توان با تورمی در ابتدای عالم گفت. تعداد بسیاری از نظریات ذرات بنیادی و همه شواهد حاضر با این تورم سازگارند.

صفت‌های «ابدی» و «آشوبناک» به بسط جهان در مقیاس‌های زیاد بزرگ اشاره می‌کند. فضا به‌گفتن یک کل مدام به بسط خودش ادامه می‌دهد. در این فرایند، برخی تکه‌های فضا جدا خواهد شد و حباب‌هایی جدا گانه راه اندازی خواهند داد (همانند حباب‌هایی درون خمیر نان باگت). هرکدام از این حباب‌ها یک مولتی‌ورس سطح ۱ می باشند.

سفر بین این حباب‌ها حتی برای نور هم غیرممکن است؛ چون فضای بین آن‌ها با سرعتی زیاد تر از شدت نور منبسط می‌بشود. (در حقیقت، تعداد بسیاری از شواهد نشان خواهند داد مولتی‌ورس سطح ۱ نیز درنهایت با سرعتی زیاد تر از شدت نور منبسط خواهد شد.)

در جهان‌های سطح ۲، نه‌فقط شرایط آغازین هر جهان متفاوت است، بلکه این جهان‌ها از لحاظ قوانین طبیعی نیز با هم تفاوت دارند. امروز، فیزیک‌دان‌ها اعتقاد دارند ابعاد فضا-زمان، کیفیت‌های ذرات بنیادی و ثابت‌های فیزیکی نتیجه فرایندی به نام «ناکامی تقارن» می باشند.

نظریه تورم ابدی
یکی از دلالت‌های نظریه تورم ابدی این است که قسمت‌هایی از فضا جدا خواهد شد و حباب‌های جدا راه اندازی خواهند داد.

ناکامی تقارن چطور علتایجاد دنیای موازی می‌بشود؟

یکی از خصوصیات جهان ما این است که سه بُعد مکانی دارد. نظریه‌پردازان فکر می‌کنند کیهان ما وقتی نُه بُعد داشت که هممه با هم برابر بودند. اندکی بعد از بیگ‌بنگ، سه تا از این بُعدها دچار انبساط کیهان شدند و این سه‌بُعدی را که امروز می‌بینیم، راه اندازی دادند .

شش بُعد دیگر اکنون قابل‌مشاهده نیستند؛ چون به گمان زیادً ابعاد دیگر در توپولوژی دونات‌شکل زیاد کوچکی محفوظ مانده‌اند یا ماده حاضر در عالم فقط روی همین سه سپس قابل‌مشاهده جمع شده است.

نوسانات کوانتومی‌ که علتتورم آشوبناک خواهد شد، می‌توانند در حباب‌های دیگر ناکامی‌های تقارن متغیری تشکیل کنند. برخی از این حباب‌ها می‌توانند چهار بُعد مکان داشته باشند، برخی‌ها دو تا. این جهت می‌بشود ثابت‌های فیزیکی در هر حباب متفاوت باشد. برای مثالً در برخی حباب‌ها امکان پذیر ثابت‌های کیهانی با جهان ما تفاوت داشته باشند.

حالت دیگر این است که دنیای موازی سطح ۲ در فرایند تولد و مرگ جهان‌ها تشکیل شوند. مطابق این مفهوم، یک عالم سه‌بُعدی دیگر وجود دارد که به‌ معنی واقعی کلمه، با جهان ما موازی است. این عوالم از هم جدا نیستند و می‌توانند از طریق ابعاد بالاتر با هم اندرکنش داشته باشند.

دنیای موازی
مطابق نظریه برین، جهان‌های موازی با ما پوسته‌هایی سه‌بُعدی در یک فضای نُه‌بُعدی می باشند.

اثبات جهان‌های موازی سطح ۲

ما نمی‌توانیم مستقیم با جهان‌های سطح ۲ ربط برقرار کنیم اما هم چنان می‌توانیم به وجود آن‌ها پی ببریم. این جهان‌ها می‌توانند برخی از امور اتفاقی دنیای ما را توضیح بدهند.

به این مثال فکر کنید: جرم ستاره‌ها می‌تواند از ۱۰۲ تا ۱۰۳۲ کیلوگرم متغیر باشد. از طرف دیگر، می‌دانیم برای این که زمین سیاره‌ای مسکونی باشد، جرم خورشید باید در محدوده زیاد کوچک ۱.۶x۱۰۳۰ تا ۲.۴x۱۰۳۰ کیلوگرم باشد. این که جرم خورشید برابر با ۲x۱۰۳۰ کیلوگرم است، در نگاه اول اتفاقی زیاد خوشحال‌کننده به‌ نظر می‌رسد اما از این تصادف ظاهری می‌توان نتیجه گرفت سیارات زیاد بسیاری هم‌اندازه زمین وجود دارند که جرم ستاره آن‌ها در این بازه کوچک قرار نمی‌گیرد. در واقع تعداد بسیاری از اندیشمندان با استدلالی شبیه، قرن‌ها پیش از کشف اولین سیاره‌های فراخورشیدی به وجود آن‌ها پی برده بودند.

ادامه مطلب
عکس روز ناسا: دم یونی دنباله‌دار Pons-Brooks_دریای تکنولوژی

این چنین استدلالی را می‌توانیم درمورد جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، نیز بکنیم. زیاد تر خصوصیاتی که ناکامی تقارن در جهان ما به وجود می‌آورد، (احتمالا حتی همه آن‌ها) در ظاهر تصادف‌هایی زیاد شکننده‌اند، حتی کوچک‌ترین انحرافی از مقادیر جاری می‌تواند به جهانی ختم بشود که نمی‌توانستیم در آن به وجود بیاییم.

اگر پروتون‌ها ۰.۲ درصد سنگین‌تر بودند، به نوترون تبدیل می‌شدند و اتم‌ها شکل نمی‌گرفتند؛ اگر نیروی الکترومغناطیسی ۴ درصد ضعیف‌تر می بود، اتم هیدروژن (در نتیجه ستاره‌ها) شکل نمی‌گرفت؛ اگر برهم‌کنش‌های ضعیف اندکی ضعیف‌تر بودند، هیچ اتمی وجود نمی‌داشت و اگر نیرومندتر بودند، ابرنواخترها فضا را با عناصر سنگین پر می‌کردند. اگر ثابت کیهان‌شناسی بزرگ‌تر می بود، جهان ما پیش از شکل‌گیری اولین کهکشان‌ها از هم می‌پاشید.

همه این ظرافت‌های اتفاقی می‌توانند نشان‌دهنده این باشند که جهان ما تنها جهان حاضر نیست.

شکست تقارن
ثابت‌ها و ابعاد فیزیکی جهان ما نتایج اتفاقی ناکامی تقارن بعد از بیگ‌بنگ می باشند. این اتفاقی بودن به گمان زیادً نشانه آن باشد که جهان‌های فرد دیگر با ثابت‌های متفاوت وجود دارند.

سطح ۳: جهان‌های کوانتومی زیاد

مولتی‌ورس‌های سطح ۱ و ۲ چنان دورند که حتی در مقیاس‌های نجومی نیز نمی‌گنجند اما نوع فرد دیگر از جهان‌های موازی در فاصله نزدیک‌تری به ما قرار دارند. این جهان‌ها حاصل تفسیری مشهور و او گفت و گو‌برانگیز از مکانیک کوانتومی می باشند؛ تفسیری که می‌گوید فرایندهای اتفاقی کوانتومی جهان را به چند شاخه گوناگون تقسیم می‌کنند؛ هر شاخه برای یک خروجی محتمل.

نظریه مکانیک کوانتومی جهان را بر پایه حالت‌های قطعی کلاسیک توصیف نمی‌کند، بلکه از ابزاری ریاضیاتی به‌ نام «تابع موج» منفعت گیری می‌کند. مطابق معادله شرودینگر، این حالت در طول زمان به‌طوری تکامل می‌یابد که ریاضی‌دانان به آن «یکپارچگی» (Unitarity) می‌گویند؛ یعنی تابع موج در فضایی انتزاعی بی‌نهایت‌بُعدی به نام «فضای هیلبرت» دَوران می‌کند.

توضیح ساده‌تر این است که برخلاف باور متداول، حالت‌های کوانتومی اتفاقی یا غیرقطعی نیستند؛ تابع موج به‌طوری تکامل می‌یابد که در طول زمان، یکی از حقیقت‌های کلاسیک بر برهم‌نهی‌های دیگر تسلط کند. (مطابق توضیح قدیمی‌تر این نظریه، تابع موج به یکی از حقیقت‌های کلاسیک فروبپاشد.)

برهم‌نهی حقیقت‌های کلاسیک چیزی است که می‌توان آن را دنیای موازی سطح ۳ تفسیر کرد. برای فهمیدن بهتر توضیحات بالا، باید بین دو نقطه‌نظر متفاوت به اتفاق‌های فیزیکی اختلاف قایل شویم: دیدگاه فیزیک‌دانی که معادله‌های ریاضی را مطالعه می‌کند و دیدگاه ناظری که درون دنیایی زندگی می‌کند که معادله‌ها توصیف می‌کنند.

تفاوت این دو نقطه‌نظر را می‌توان به‌صورت یک استعاره دید. فیزیک‌دانی که معادله‌ها را مطالعه می‌کند، همانند پرنده‌ای است که از آسمان به منظره پایین خودش نگاه می‌کند، درحالی‌که ناظر درون دنیا قورباغه‌ای است که در این منظره وجود دارد.

جهان های موازی کوانتومی
از دید ناظر بیرونی، جهان مجموعه‌ای است از همه حالت‌های گوناگون ماده.

چندشاخه شدن حقیقت

از نگاه پرنده، مولتی‌ورس سطح ۳ زیاد ساده است؛ چون فقط یک تابع موج است. در طول زمان، این تابع به‌‌نرمی و باقطعیت بدون تقسیم شدن به شاخه‌های موازی تکامل می‌یابد. دنیای کوانتومی انتزاعی‌ای که این تابع درحال تکامل توصیف می‌کند، تعداد بسیاری مسیر کلاسیک را دارد که مدام چندشاخه سپس ادغام خواهد شد. این چنین تعدادی اتفاق‌های کوانتومی در آن وجود دارند که توصیف کلاسیک ندارند.

از نگاه قورباغه، ناظران فقط قسمت کوچکی از این حقیقت کامل را می‌بینند. آن‌ها می‌توانند دنیای سطح ۱ خود را ببینند اما فرایندی به‌ نام «انسجام‌زدایی» (decoherence) مانع می‌بشود که نسخه‌های سطح ۳ خودشان را ببینند. به‌عبارت‌دیگر، در فرایند انسجام‌زدایی، به‌ نظر می‌رسد تابع موج برای ناظر فروپاشیده است اما از نقطه‌نظر معادلات، یکپارچگی نگه داری می‌بشود.

ادامه مطلب
رویداد و مدیریت رویداد چیست؟

برای مثال، فکر کنید دو انتخاب دارید: خواندن این نوشته را ادامه بدهید یا دست از خواندن بکشید. از نگاه پرنده، تصمیم‌گیری علتمی‌بشود شما داخل دو نسخه حقیقت می‌شوید که در یکی به خواندن ادامه می‌دهید، در فرد دیگر نه. اما از دید قورباغه، هرکدام از این نسخه‌ها فقط شاخه حقیقت خودش را حس می‌کنند.

ربط جهان‌های کوانتومی با جهان‌های موازی سطح ۱ و ۲

می‌توان او گفت مولتی‌ورس سطح ۳ چیز جدیدی به چندجهانی‌های سطح ۱ و ۲ اضافه نمی‌کند. تنها تفاوت در مکان جهان‌ها است. در سطح ۱، خود دیگر شما در نقطه‌ای زیاد دور در فضایی سه‌بُعدی زندگی می‌کند. در سطح ۲، جهان‌های دیگر در حباب‌ها یا در ابعاد متفاوت فضا می باشند اما در سطح ۳، جهان‌ها در شاخه‌ کوانتومی فرد دیگر در فضای بی‌نهایت‌بُعدی هیلبرت واقع شده‌اند.

مثال خواندن یا نخواندن این نوشته را در نظر بگیرید. اگر به خواندن ادامه بدهید، در کهکشانی دوردست، می‌توان حالتی از مواد را اشکار کرد که در آن، خود دیگر شما از خواندن دست می‌کشد.

همین استدلال را می‌توان درمورد دنیای موازی سطح ۲ به‌ کار برد. فرایند ناکامی تقارن نتیجه‌ای بی همتا به جستوجو ندارد، بلکه برهم‌نهی همه نتایج ممکن می بود که هرکدام راه خودشان را رفتند؛ یعنی در سطح ۳، هرکدام از ثابت‌های فیزیکی و ابعاد فضا-زمان به‌صورت شاخه‌های گوناگون حقیقت‌های کوانتومی درآمدند.

دنیای موازی
تفسیری از چندجهانی سطح ۳ می‌گوید گذر زمان جابه‌جایی‌های ما بین حالت‌های گوناگون حقیقت است.

تعداد دنیای موازی کوانتومی

در نگاه اول، به‌ نظر می‌رسد با هر انتخاب، چند جهان کوانتومی موازی تشکیل خواهد شد؛ بعد آیا تعداد جهان‌ها با گذشت زمان به‌طور نمایی افزایش می‌یابد؟ جواب منفی است. از نگاه پرنده، تنها یک جهان کوانتومی وجود دارد.

از نظر دیگر، از نگاه قورباغه، تنها چیز مهم تعداد جهان‌های قابل‌‌تمیز در یک لحظه است؛ یعنی تعداد حجم‌های هابلی که تفاوتشان اشکار است. مطابق محاسبات، ۲ به توان ۱۰ به‌ توان ۱۱۸حالت گوناگون برای ماده در یک حجم هابل وجود دارد؛ بعد تعداد دنیای موازی نیز همین‌قدر است.

از دید قورباغه، تکامل تابع موج علتمی‌بشود ناظر از یکی از این جهان‌ها به جهان‌های دیگر منتقل بشود. به‌عبارت‌دیگر، همه حالت‌های ممکن در هر لحظه وجود دارند؛ بعد گذر زمان را در حقیقت می‌توان این‌طور تعبیر کرد که ناظر از یکی از این جهان‌ها به جهان دیگر منتقل می‌بشود.

سطح ۴: ساختارهای ریاضیاتی دنیای موازی را توضیح خواهند داد

دیدیم که در مولتی‌ورس‌های سطح ۱، ۲ و ۳، شرایط آغازین و ثابت‌های فیزیکی می‌توانند متفاوت باشند اما قوانین بنیادی طبیعت در هر سه سطح ثابت می باشند؛ بعد چرا در این نقطه باقی بمانیم؟ چرا نباید خود این قوانین تحول کنند؟

جهانی را فکر کنید که در آن قوانین فیزیک کلاسیک حکم‌فرما می باشند، نه قوانین نسبیت و مکانیک کوانتوم. جهانی را فکر کنید که در آن زمان به‌صورت قدم‌های گسسته می‌گذرد، نه مدام. احتمالا جهانی وجود داشته باشد که فقط جهانی دوازده‌‌وجهی توخالی است.

در چندجهانی سطح ۴، همه این جهان‌ها می‌توانند وجود داشته باشند. این سطح به‌ نظر کاملاً انتزاعی می‌آید اما یک راه وجود دارد که بتوان این چندجهانی را اثبات کرد. برای این کار باید به سراغ یکی از بنیادی‌ترین سوال‌های فلسفه ریاضی برویم: آیا سازگاری‌های تقریباً بی‌نقص بین دنیاهای انتزاعی (همانند ریاضی) و حقیقت اتفاقی می باشند یا نه؟

ادامه مطلب
تصویر روز ناسا: درخشان‌ترشدن دنباله‌دار نیشیمورا

طرفداران چندجهانی سطح ۴ باور دارند کاربردهای زیاد مهم و دقیق ریاضی در دنیای واقعی مشخص می کند جهان ما پایه و مبنا ریاضیاتی دارد؛ بعد مفاهیم ریاضی ساختارهایی واقعی می باشند که می‌توانند و باید در جهان وجود داشته باشند.

جهان های موازی ریاضیاتی
طرفداران چندجهانی سطح ۴ می‌گویند وجود اشیای ریاضیاتی گوناگون می‌تواند نشان دهد جهان‌هایی مطابق با این اشیا وجود دارد. برای مثالً در جهان‌هایی با قوانین فیزیکی متفاوت، مدار سیاره‌ای دور ستاره‌اش می‌تواند شکل‌هایی متفاوت با مدارهای حلقه‌ای جهان ما داشته باشد.

افلاطون در برابر ارسطو

دو دیدگاه کاملاً متضاد برای فهمیدن ربط ریاضی و فیزیک وجود دارد که می‌توان ریشه‌های آن را در اختلاف «افلاطون» و «ارسطو» اشکار کرد. مطابق دیدگاه ارسطویی، حقیقت‌های فیزیک بنیادی می باشند و زبان ریاضی فقط تقریب مفیدی از آن‌ها به‌ حساب می‌آید. مطابق دیدگاه افلاطونی، ساختارهای ریاضیاتی حقیقت‌های بنیادی می باشند و ناظران آن‌ها را به‌صورت تقریبی حقیقت‌های فیزیکی فهمیدن می‌کنند.

فیزیک‌دان‌های مدرن به دیدگاه افلاطونی علاقه بیشتری دارند. دیدگاه ارسطویی می‌گوید جهان به همین صورتی وجود دارد که الان هست. اما مطابق دیدگاه افلاطونی، می‌توان سوال کرد چرا جهان ساختار ریاضیاتی متغیری ندارد؛ این سوال می‌تواند راهی باشد برای این که بتوانیم وجود جهان‌هایی را متصور شویم که از لحاظ ساختارهای ریاضیاتی با جهان ما تفاوت دارند.

ریاضی‌دان‌ها و فیزیک‌دان‌ها نمی‌دانند تعداد بسیاری از مفاهیم حاضر در ریاضیات با چه حقیقت‌هایی در دنیای فیزیکی تناظر دارند. اما اگر روزی اختلاف بین دیدگاه‌های ارسطویی و افلاطونی با پیروزی طرفداران افلاطون همه بشود، می‌توانیم تقریباً یقین شویم جهان‌هایی با ساختارهای ریاضیاتی متفاوت با ما نیز وجود دارند.

جمع‌بندی

در این نوشته، با نظریه جهان‌ها یا دنیای موازی آشنا شدیم. دیدیم برای این که بدانیم جهان یا دنیایی موازی با ما کجاست، باید چندجهانی را به چهار سطح متفاوت تقسیم کنیم.

بااینکه دنیای موازی چیزی است که به گمان زیادً نمی‌توانیم هیچ‌گاه مستقیم آن را ببینیم یا آزمایش کنیم، این نظریه‌ها می‌توانند هم چنان علمی باشند و با دلایلهای درست، از دنیای داستان‌های علمی-تخیلی خارج شوند. در ادامه، به چند سوال درمورد جهان‌های موازی می‌پردازیم.

منتقدان نظریه جهان‌های موازی چه می‌گویند؟

یکی از با اهمیت ترین نقدها به جهان‌های موازی تیغ اوکام است. مطابق این نقد، نظریه جهان‌های موازی برای توضیح سوال‌های حل‌نشده فیزیک راه‌حلی اراعه می‌دهد که قسمت‌های غیرضروری بسیاری دارد؛ همانند این که ماده و تعداد جهان‌ها را به‌طور نمایی افزایش می‌دهد.

جواب طرفداران دنیاهای موازی به نقد تیغ اوکام چیست؟

آن‌ها می‌گویند نظریه جهان‌های موازی، برخلاف اعداد زیاد بزرگ، روابطی مختصر و ساده دارد. این مثال را در نظر بگیرید که ما می‌توانیم اعداد طبیعی با هزاران رقم را با یک رابطه بازگشتی ساده (an+1 = an + ۱) به‌ دست آوریم. نظریه جهان‌های موازی نیز همین‌طور است.

چند جهان موازی وجود دارد؟

اگر همه حالات کوانتومی ماده در جهان قابل‌مشاهده خودمان را در نظر بگیریم، تعداد جهان‌های موازی به ۲ به توان ۱۰ به‌ توان ۱۱۸ می‌رسد؛ بعد جهان‌های موازی بی‌نهایت نیستند. یقیناً این تعداد فقط برای جهان‌های موازی سطح ۱ است. تعداد جهان‌ها در سطح ۲ و ۴ زیاد بالاتر می‌رود.

چرا جهان‌های موازی بی‌نهایت نیستند؟

همان گونه که دیدیم، جهان‌های موازی سطح ۱ با حل این سوال شکل می‌گیرند که ماده می‌تواند حالت‌های کوانتومی مختلفی داشته باشد؛ بعد اگر قرار می بود تعداد جهان‌های موازی بی‌نهایت باشد، گمان وقوع هر حالت کوانتومی صفر می بود که تناقض است.

دسته بندی مطالب
مقالات کسب وکار

مقالات تکنولوژی

مقالات آموزشی

تندرستی و سلامتی