فیلم های کمتر شناخته شده برد پیت که باید ببینید

برد پیت یکی از مشهورترین ستاره های سینما در ۳۰ سال تازه است. او حتی اکنون هم در سال های پایانی دهه ۵۰ زندگی اش، تا این مدت هم می تواند بازی های فوق العاده ای داشته باشد و کم تر از ۵ سال پیش، اولین اسکار خود را به گفتن بازیگر برای بازی در نقش کلیف بوث در فیلم روزی روزگاری در هالیوود (Once Upon a Time in… Hollywood) به دست آورد. او یک بازیگر بزرگ است که یکی از موفق ترین شرکت های فیلمسازی در این صنعت را نیز دارد و زندگی عاشقانه اش چندین دهه است که رسانه های زرد را در این کسب و کار فعال نگه داشته است.

این بازیگر از بد به نظر رسیدن در فیلم هایش نمی ترسد یا این که در نقشی غیر از نقش مهم بازی کند اگر قرار باشد با یک فیلمنامه نویس، کارگردان و دیگر بازیگران خوب کار کند، که علتشده دوران حرفه ای این ستاره خوش قیافه هالیوودی زیاد منحصربفرد باشد. این حقیقت که زندگی حرفه ای برد پیت چهار دهه طول کشیده است، نقش های منحصر به فرد تعداد بسیاری نیز برایش در پی داشته است، و بازی هایی که به مرور زمان اهمیت خود را از دست داده یا تقریباً فراموش شده اند. در این نوشته تصمیم داریم شما را با ۱۰ مورد از نقش های کمتر شناخته شده برد پیت آشنا کنیم که نشان می دهد فیلم های کمتر دیده شده این بازیگر نیز قیمت تماشا دارند.

۱۰- By the Sea (2015)

کنار دریا داستان زوجی است که به هتلی در فرانسه سفر می کنند تا بتوانند زندگی زناشویی دچار مشکل شده شان را نجات دهند. این دوران استراحت و تنهایی به این زوج اجازه می دهد تا در رابطه رابطه شان سخن بگویید کنند (و فریاد بزنند)، و فهمیدن کنند که آیا تا این مدت عشقی برای نجات وجود دارد، یا این که فقط به این رابطه سرد عادت کرده و ادای زن و شوهر را در می آورند.

این فیلم به نویسندگی، کارگردانی و بازیگری آنجلینا جولی که در آن زمان با پیت ازدواج کرده می بود، توسط روزنامه ها به گفتن دریچه ای احتمالی برای ازدواج آن ها در نظر گرفته شد. پیت در نقش رولند بازی فوق العاده ای از خود به نمایش می گذارد، چرا که از نشان دادن جنبه های بد شخصیت، پرخاشگری و چشمان سرگردانش باکی نداشته و یک بازی زمخت و غیر ستاره ای و هنرمندانه اراعه می دهد که بعد از آخر فیلم برای زمان ها همراه شما می ماند.

۹- Kalifornia (1993)

کالیفرنیا یک فیلم تریلر است که در آن پیت در نقش یک قاتل زنجیره ای بازی می کند، در حالی که او و دوست دخترش، ادل (ژولیت لوئیس)، سفری را با خبرنگاری به نام برایان کسلر (دیوید دوچونی)، که در رابطه قاتلان زنجیره ای تحقیق می کند، و دوست دخترش کری لاگلین (میشل فوربس) اغاز می کنند.

ترسناک کلمه ای نیست که زیاد تر برای توصیف کار پیت به کار برود، با این حال در اینجا او به یک قاتل دیوانه و شیطانی تبدیل می بشود که می تواند در یک فیلم ترسناک نقش مهم را بازی کند. شخصیت ارلی گریسی او زیاد ترسناک و شیطانی است، و صحنه به صحنه و آرام آرام، ترسناک تر و ترسناک تر می بشود و پیت می تواند این تحول شخصیتی را به خوبی به مخاطب بقبولاند، در حالی که کشش متقابل باورنکردنی او و لوییس بر جذابیت فیلم می افزاید. هر دوی آن ها برای بازی هایشان در این فیلم مورد تحسین قرار گرفتند و با دقت به چیزی که در فیلم می بینیم، این تمجید کاملاً منطقی به نظر می رسد.

۸- A River Runs Through It (1992)

این فیلم که برگرفته از رمانی به همین نام تاثییر نورمن مک لین است، داستان دو برادر را روایت می کند که در طول جنگ جهانی اول مسیرهای زیاد متغیری را در مونتانا در پیش می گیرند. پل (پیت) فردی است که قمار می کند، دعوایی است و با یک زن بومی آمریکایی قرار می گذارد، در حالی که نورمن (کریگ شفر) پسر کامل و بی نقصی است.

این اولین نقش مهم پیت در یک فیلم استودیویی می بود که نقش پسر بد داستان را با قلبی مهربان بازی می کرد. تعداد بسیاری از مردم بازیگر یازده یار اوشن را با رابرت ردفورد قیاس کرده اند، به این علت دلنشین است بدانید که ردفورد این فیلم را کارگردانی کرد و اولین نقش بزرگ و ستاره ساز پیت را به این بازیگر داد. پیت با بازی اش در این فیلم همه را شیفته خود کرد و به شخصیت پل عمق زیاد بیشتری نسبت به آن چیزی که این شخصیت ها معمول دارند می دهد.

۷- The Devil’s Own (1997)

متعلق به شیطان یکی از نادیده گرفته شده ترین فیلم های هریسون فورد است. این فیلم داستان روری دوانی (پیت)یکی از اعضای ارتش آزادی قسمت ایرلند است که برای خرید موشک به آمریکا می رود و در آنجا با یک زوج ایرلندی – آمریکایی زندگی کرده و عضوی از خانواده آن ها می بشود. مشکل این است که این خانواده متعلق به تام اومارا (فورد)، یک افسر پلیس است که امکان پذیر تنها فردی باشد که می تواند روری را متوقف کند.

جدا از لهجه ایرلندی، این فیلم ثابت کرد که پیت می تواند با دیگر ستاره های سینما ربط برقرار کند و به سطح آن ها برسد، چرا که جذابیت متقابل بین او و فورد فوق العاده دلنشین و دوست داشتنی است. این بازیگر پیش از این فیلم نیز یک ستاره می بود و به همان زودی نشان داده می بود که می خواهد با کارگردانان بزرگی کار کند، حتی اگر دستمزد بسیاری در کار نباشد، و این فیلم بهترین مثال از این چنین چیزی است، چون این فیلم آخرین فیلم آلن جی پاکولا می بود و همبازی شدن پیت و فورد علتمی بشود این فیلم قیمت دیدن داشته باشد.

۶- Cool World (1992)

این حقیقت که فیلمی همانند دنیای باحال وجود دارد، ثابت می کند که دهه ۹۰ دوران زیاد عجیبی می بود. این فیلم، انیمیشن و افراد واقعی را با منفعت گیری از تکنولوژی فیلم Who Framed Roger Rabbit? با هم ترکیب می کند اما این بار، فیلم مضامین و ایده های بزرگسالانه تری دارد. این فیلم داستان کارتونیستی به نام جک دیبس (گابریل بایرن) است که دنیایی به نام دنیای باحال را خلق کرده است، و یک زن زیبای مرگبار به نام هولی وولد (کیم بسینگر) در داخل خود دارد و جک در نهایت داخل این دنیای کارتونی می بشود. هولی او را وسوسه می کند و بر این باور است که اگر با هم رابطه جنسی داشته باشند، او می تواند یک انسان بشود و همه چیز از آنجا به هم می ریزد.

پیت نقش یک انسان را در دنیای کارتونی بازی می کند، کارآگاه فرانک هریس، مردی که به دیبس توضیح می دهد که این دنیا چطور کار می کند و چه کارهایی می تواند و چه کارهایی نمی تواند انجام دهد، به خصوص روابط جنسی بین شخصیت ها. این بازیگر هم به گفتن پلیس و هم به گفتن عاشق می درخشد، چرا که شخصیت او عاشق یکی از شخصیت های داخل دنیای باحال است و در فیلمی که در آن کارتون ها و انسان ها در صمیمی ترین حالت با هم ترکیب می شوند، نقش زیاد عمیقی را ایفا می کند.

۵- Interview With the Vampire (1994)

مصاحبه با خون آشام اقتباسی از کتابی به همین نام از آن رایس می بود. این فیلم که توسط نیل جردن کارگردانی شده، داستان لویی (پیت) است که چگونگی تبدیل شدنش به خون آشام و داستان کل زندگی اش را برای یک روزنامه نگار مدرن (کریستین اسلیتر) تعریف می کند، از جمله این که خالق و مرشدش لستات چه فردی می بود (تام کروز، ثابت کرد که باید نقش های شرورانه بیشتری بازی می کرد). این فیلم یک پیروزی تجاری و هنری می بود و داستان آن با یک اقتباس تلویزیونی که تغییراتی در منبع مهم آن تشکیل کرده ، رنگ و بوی تازه ای به خود گرفت.

پیت به گفتن یک خون آشام قادر به انتقال حس خستگی، درماندگی و غمگین بودن شخصیتی است که بیشتر از ۱۰۰ سال زندگی کرده است. این بازیگر این چنین در فیلمی که پر از شخصیت های پر زرق و برق است، مردی سرراست و صادق است که نقش مهمی در بهبود شخصیت های دیگر دارد. بدون لویی با بازی پیت، نه کروز و نه کرستن دانست در نقش کلودیای جوان نمی توانستند در این فیلم بدرخشند که ثابت می کند این بازیگر همیشه (و تا این مدت) هم انتخاب بی نقصی برای قرار گرفتن در فهرست بازیگران یک فیلم است.

۴- True Romance (1993)

فیلم داستان عاشقانه واقعی داستان کلارنس (کریستین اسلیتر) را روایت می کند که عاشق یک روسپی به نام آلاباما (پاتریشیا آرکت) می بشود و در حالی که تلاش دارد او را از چنگ مردی که کسب و کار او را مدیریت می کند نجات دهد، علتمرگ این مرد می بشود. دو مرغ عشق همراه با کیسه ای پر از مواد مخدر محل قتل را ترک می کنند و گروهی گانگستری و خلافکار آن ها را تعقیب کرده و تلاش دارند تا آن را بعد بگیرند، حتی اگر ناچار شوند آن ها را بکشند.

این فیلم جنبه خطرناک عشق را نشان می دهد، چون همه افراد مرتبط با این زوج از جمله فلوید (پیت) که هم اتاقی کلارنس است، کشته می شوند. این بازیگر در صحنه هایی که در آن وجود دارد، فیلم را از آنِ خود کرده و توجهات را به خود جلب می کند، جایی که شخصیت فلوید با بازی او فقط یک آدم لاابالی الکی خوش است که عاشق نشئه کردن است و سهواً به قاچاقچیان پشتیبانی می کند تا دوستش را اشکار کنند. این فیلم قبل از دورانی می بود که پیت تبدیل به یک ستاره بشود، اما در اینجا نیز ثابت می کند که با یک فیلمنامه خوب می تواند علتبشود که دوربین به شکلی دیوانه وار عاشقش باشد.

۳- Killing them Softly (2012)

بر پایه رمان تجارت کوگان (Cogan’s Trade) نوشته جورج وی. هیگینز، فیلم کشتار با لطافت در رابطه دو نیروی گانگستر به نام های جکی (پیت) و میکی (جیمز گاندولفینی) است که باید سه دله دزد خرده پا را که از یک بازی پوکر با اسپانسری و حفاظت مافیا سرقت کرده اند، را اشکار کرده و بکشند. این فیلم بازیگران بزرگی دارد؛ پیت، گاندولفینی، بن مندلسون، سم شپرد، ری لیوتا و ریچارد جنکینز و طنز سیاهی که آن را از اکثر فیلم های نئو نوآر در رابطه قاتل ها نزدیک می کند.

پیت بعد از فیلم جسی جیمز مجدد با اندرو دومنیک به گفتن کارگردان فیلم همکار می بشود و این کارگردان همیشه می داند که چطور از پیت منفعت گیری کند. در اینجا، شخصیت او هم ترسناک است و هم به نوعی سرگرم کننده، چون فیلم تماماً طنز سیاه است و این لحنی است که پیت بر آن تسلط دارد. او شخصیتی را با ویژگی ها و فلسفه خاص خود به مخاطب اراعه می کند که یک قاتل تبهکار نیز هست و پیت شخصیت او را زیاد باور پذیر می سازد، شخصیتی ۳۶۰ درجه ای با فهمیدن منحصربفردی نسبت به جهان.

۲- The Assassination of Jesse James by the Coward of Robert Ford (2007)

قتل جسی جیمز به دست رابرت فورد بزدل این داستان را روایت می کند که چطور رابرت فورد (کیسی افلک) بخشی از گروه جسی جیمز (پیت) می بشود و سپس او را می کشد. این چنین این فیلم یک وسترن بی نقص تجدیدنظرگرایانه و کند است که تلاش می کند شخصیت جسی جیمز را از اسطوره و افسانه او جدا کند، در حالی که نشان می دهد زندگی روزمره و روال زندگی او و گروه مردان اطرافش چطور بوده است.

کاریزمای پیت بخشی از بار سنگین این فیلم را به دوش می کشد، در شرایطی که مخاطبان از قبل تمایل دارند او را به گفتن یک افسانه زنده ببینند. چیزی که این بازی را با زیاد تر نقش های دیگر او متفاوت می کند، غم، پوچی و غیرقابل پیش بینی بودن این نسخه از جسی جیمز است که می تواند در هر لحظه به خشن ترین مرد روی زمین تبدیل بشود و هم چنان حس کنید که مرگ در زیاد تر دقایق زندگی او روی این کره خاکی همراهش بوده است، که یک زندگی درونی نامتعادل و ترسناک را از او نشان می دهد. مسئله مهم دیگر درمورد پیت در این فیلم این است که او در قراردادش گفتن کرده می بود که گفتن این فیلم باید به همین اندازه طویل باشد و نمی توان آن را تحول داد، موضوعی که در قسمت مارکتینگ با آن مخالفت وجود داشت اما در نهایت برد پیت سخن خود را به کرسی نشاند.

۱- Snatch (2000)

قاپ زنی تاییدی می بود بر این که کارگردان گای ریچی نحوه کار منحصر به فردی دارد و برای ماندن در اوج سینما آمده است، با دومین فیلمش درمورد گانگسترهای احمق و بدشانس انگلیسی. همانند قفل، انبار و دو بشکه باروت، تعداد بسیاری از داستان های فرعی با یکدیگر تداخل دارند و بازیگران همیشگی فیلم های ریچی همانند جیسون استاتهام در آن وجود دارند اما در اینجا ریچی با بودجه زیاد تر و بازیگران بهتر این فیلم را ساخته است. پیت، اون برمنر، دنیس فارینا و بنیسیو دل تورو (در یکی از بهترین بازی های دوران حرفه ایش) همه انها بخشی از این هرج و مرج می باشند.

«او بازیگری با ظاهر یک ستاره سینما است» جمله ای است که چندین دفعه درمورد پیت حرف های شده است و احتمالا همه این شهرت و ستارگی با بازی او در نقش میکی «یک مشتی» اونیل در این فیلم اغاز شده باشد. شخصیت او لهجه ای تقریباً نامفهوم دارد و هر تعاملی که با هر شخصیت دارد را خنده دار می کند، دندان های به هم ریخته ای دارد (پیت خودش برای بهم ریختن دندان هایش نزد دندانپزشک رفت چون فکر می کرد که این شخصیت نمی تواند دندان های بی نقصی داشته باشد) و در نهایت به باهوش ترین شخصیت کل فیلم تبدیل می بشود. این بازیگر همه ضمانت و توان خود را برای ایفای این نقش به کار می گیرد و مخاطبان و گای ریچی زیاد از این نوشته منتفع شدند، چرا که این شخصیت تا سرحد ممکن بامزه، وفادار و انتقام جو است.