نوشته و ویرایش شده توسط مجله ی دریای تکنولوژی
آیا با درس خواندن میبشود پولدار شد؟ قدمت این سوال احتمالا به اندازه قدمت تحصیلات رسمی باشد. فکر «ثروتمند شدن از راه درس خواندن» عکس العملهای متغیری را برمیانگیزد. برخی اعتقاد دارند تحصیلات رسمی مسیر مطمئنی برای رسیدن به مشاغل پردرآمد است، درحالیکه دیگران بر این باورند که خلق ثروت واقعی زیاد تر به خلاقیت، شبکهسازی یا ریسکپذیری بستگی دارد.
رابطۀ بین درس خواندن و ثروت زیاد پیچیده است. آموزش و یادگیری میتواند اهرمی قوی باشد تا ظرفیتهای درون ما به عمل در همراه شوند. اما دقیقاً چطور میتوان این مسیر را طی کرد و از درس خواندن به ثروت رسید؟
در این نوشته، فراتر از پیشنهادهای کلاسیک و کلی همانند «برو دانشگاه، درس بخوان و شغل خوبی دستوپا کن» میرویم. ابعاد گوناگون «درس خواندن» را بازدید میکنیم، سازوکارهایی که دانش از طریق آنها به سود اقتصادی تبدیل میبشود را مرور میکنیم، و به این سوال جواب میدهیم که: آیا واقعاً با درس خواندن میبشود پولدار شد یا نه؟ ما در ۷ قسمت جواب این سوال را جستوجو میکنیم.
۱.معنی «ثروتمند شدن» چیست؟
پیش از ورود به مبحث آیا با درس خواندن می بشود پولدار شد یا نه باید روشن کنیم که «ثروتمند شدن» دقیقاً به چه معناست. در این عرصه، میتوانیم ثروت را به شکلهای مختلفی فکر کنیم:
- ثروت مالی: طبق معمولً اولین چیزی که به ذهن میرسد، انباشتن سرمایۀ قابلدقت یا داشتن درآمد و داراییهایی است که یک زندگی راحت و بدون دغدغههای مالی فراهم کند.
- ثروت فکری: فهمیدن عمیقتری از جهان که فراتر از قیمت مالی، زندگی را غنیتر میکند و به شما اجازه میدهد تصمیمهای آگاهانه بگیرید و خلاقیتتان را نگه داری کنید.
- سرمایۀ اجتماعی: کیفیت روابط شما، شبکه ارتباطیتان و توانایی تأثیرگذاریتان. این سرمایۀ اجتماعی میتواند درها را بگشاید، زمانهای تازهای بیافریند و رشد و گسترش شما را شدت ببخشد.
درحالیکه اکثر آدمها به جستوجو ثروت مالی می باشند، «درس خواندن» میتواند به شکلگیری ثروت فکری و اجتماعی هم پشتیبانی کند؛ دو عاملی که در نهایت میتوانند به افزایش درآمد منجر شوند.
۲. قوت تحصیلات رسمی
الف) مدرک دانشگاهی: بلیت ورود به شغلهای پردرآمد
یکی از دلایل مهم ادامۀ تحصیل در دانشگاه (برای دریافت لیسانس، فوقلیسانس یا دکتری) این است که مدرک، لیاقت شما را به کارفرمایان احتمالی مشخص می کند. در تعداد بسیاری از حوزهها، مدرک دانشگاهی تا این مدت شاخصی برای مشاغل پردرآمد است. برای نمونه، پزشکی، حقوق و امور مالی زیاد تر نیازمند مدارک رسمی اشکار و سطح بالایی می باشند. داشتن این مدارک میتواند مسیر شغلی پرسودی را پیش روی شما قرار دهد.
ب) محیط یادگیری ساختارمند
تحصیلات رسمی یک محیط یادگیری سازمانیافته برای همه فراهم میکند. در این محیط، برنامه درسی تعیین میبشود، بازخورد مداوم میگیرید و عملکردتان از طریق نمرات و مدارک سنجیده میبشود. این ساختار برای افرادی که از نظم و پاسخگویی بیرونی منفعت میبرند، زیاد سودمند است. افزون بر این، دانشگاهها طبق معمولً زمانهای شبکهسازی با همکلاسیها، اساتید و متخصصان حوزه کاری را مهیا میکنند—ارتباطاتی که در آینده میتوانند زیاد مورد قیمت باشند.
ج) مشکلات تکیه صرف بر مدرک تحصیلی
اگرچه مدرک دانشگاهی میتواند نقطۀ اغاز خوبی باشد، تضمینی برای ثروتمند شدن نیست. داشتن مدرک بهتنهایی لزوماً جهت تسلط بر تواناییهای دنیای واقعی نمیبشود و نمیتواند ضمانت کند که در بازار کار پویای امروز موفق خواهید می بود. برای نمونه، تواناییهای فناورانه امکان پذیر بهشدت قدیمی شوند؛ مدلهای کسبوکار و حرکت مصرفکنندگان نیز مدام در حال تغییرند. به این علت، اگر یادگیری را بعد از فارغالتحصیلی رها کنید، در خطر رکود قرار میگیرید.
آموختن همیشگی: فراتر از کلاس درس
الف) خودآموزی و بهبود مستمر
در دنیایی که با شدت همیشگی همراه است، یادگیری مداوم—فراتر از فضای آکادمیک—الزامی است. خودآموزی میتواند شامل دورههای آنلاین، مطالعۀ کتاب، شرکت در کارگاهها یا حتی یادگیری در زمان کار باشد. در حقیقت، برخی از موفقترین کارآفرینان جهان (نظیر بیل گیتس و ایلان ماسک) پافشاری دارند که عادت مطالعه و خودآموزی مستمر یکی از پایههای پیروزی آنهاست.
ب) یادگیری از طریق توانایی
درس خواندن میتواند فقطً آکادمیک نباشد. «مطالعه» امکان پذیر به معنی مشاهده، آزمایش و فراگیری از ناکامیها و پیروزیها باشد. کارآموزی، فعالیتهای داوطلبانه، چرخش شغلی و کارآفرینی همه انها شکلهایی از «مطالعه» در دنیای واقعیاند. تجاربی همانند این، دیدگاه شما را گسترده میکنند و قوت سازگاری و تواناییهای ارزشمندتان را افزایش خواهند داد—عواملی که بعدها میتوانند به تشکیل ثروت منجر شوند.
ج) تسلط بر تواناییهای نرم
دنیای کسبوکار تنها به تواناییهای فنی محدود نیست. شما امکان پذیر در علوم کامپیوتر یا امور مالی تحصیل کرده باشید، اما اگر توانایی برقراری ربط، کار گروهی یا رهبری نداشته باشید، احتمالا پتانسیل کسب ثروتتان محدود بماند. تواناییهای نرم—ازجمله ربط مؤثر، مذاکره، همدلی و کار تیمی—از راه تمرین مستمر، راهنمایی از منتورها و خوداندیشی قابل گسترش می باشند؛ و همۀ اینها در حیطۀ «مطالعه» و یادگیری قرار میگیرند.
۴. چطور «دانش» به ثروت تبدیل میبشود؟
الف) کسب درآمد از دانش
داشتن دانش یک چیز است؛ این که بتوانید آن را طوری بهکار بگیرید که درآمد یا قیمت خلق کند، چیز فرد دیگر است. این منفعتبرداری از دانش میتواند به راه حلهای مختلفی انجام بشود:
۱. رشد حرفهای: بهکارگیری تخصصی همانند هوش مصنوعی، تحلیل داده یا حقوق برای دستیابی به زمانهای شغلی بهتر یا اراعه مشاوره.
۲. کارآفرینی: شناسایی شکافهای بازار، منفعت گیری از توانایی و دانش برای ساخت محصولات یا خدماتی که مشکلات واقعی را حل میکنند و راهاندازی یک شرکت بر آن مبنا.
۳. رهبری فکری و برندسازی شخصی: نوشتن کتاب، سخنرانی در کنفرانسها و ساخت جامعۀ مخاطبان آنلاین میتواند دانش شما را به درآمدزایی از راه اسپانسرشیپ، فروش دوره یا دستمزد سخنرانی تبدیل کند.
ب) ساختن اعتبار حرفهای
هرچه زیاد تر مطالعه کنید و در حوزۀ تخصصیتان توانایی کسب کنید، جایگاه خود را بهگفتن یک متخصص تثبیت میکنید. متخصصان دستمزدها و مبالغ مشاوره بالاتری خواست میکنند—چه در قالب مشاوره، چه فریلنسری و چه سمتهای مدیریتی. شهرتی محکم در حوزهای اشکار، سکوی پرتابی برای شراکتهای پرسود و توافقهای تجاری خواهد شد.
ج) شناسایی زمانها و مدیریت ریسک
«درس خواندن» به معنی ماندن در جریان اطلاعات تازه و تحلیل روندهای تازه به شما پشتیبانی میکند تغییرهای بازار یا حرکت مصرفکنندگان را سریعتر تشخیص دهید. آدمهای اندوختهگذار و کارآفرینانی که تحقیقات خوبی انجام خواهند داد، میتوانند در زمان مناسب داخل میدان شوند و ریسکها را مدیریت کنند؛ عاملی که در خلق ثروت اثرگذار است.
۵. باورهای نادرست رایج درمورد «ثروتمند شدن از راه تحصیلات آکادمیک»
الف) باور نادرست: «مدرک برای همه عمر کافی است و من را فراهم میکند»
عدهای فکر میکنند گرفتن یک مدرک دانشگاهی معتبر بهتنهایی ضمانت میکند که زندگی مالی آسودهای داشته باشند. اما یک مدرک فقطً در را باز میکند؛ بهتر است برای توسعۀ مستمر تواناییها و تطبیق با شرایط تازه تلاش بشود چرا که مدرک بهتنهایی ضمانتکنندۀ ثروت نیست.
ب) باور نادرست: «دانش مساوی با ثروت است»
مطالعۀ صدها کتاب یا گرفتن دهها گواهینامه بهطور جادویی به ثروت منجر نمیبشود. دانش وقتی قوی است که در مسیر نوآوری، حل قضیه و ساخت قیمت بهکار گرفته بشود. داشتن نقشۀ راهی برای تبدیل تخصص به درآمد، همسنگ خودِ تخصص اهمیت دارد.
ج) باور نادرست: «تحصیلات رسمی تنها راهحل است»
تحصیلات رسمی مورد قیمت است، اما میتوانید از منتورها، منبع های آنلاین، پروژههای عملی یا حتی سفرکردن هم بیاموزید. تعداد بسیاری از کارآفرینان و متخصصان موفق، قسمت مهمی از دستاوردهایشان را مدیون یادگیری خودآموز یا مسیرهای آموزشی جانشین میدانند.
۶. پرورش ذهنیت ثروتمند از طریق آموزش
الف) تمرکز بر عمق، نه فقطً گستره
در عصری که با سیل اطلاعات مواجه هستیم، امکان پذیر وسوسه شوید از هر حوزهای اندکی بدانید اما به عمق آن نپردازید. درحالیکه تخصص زیاد تر از تمرکز عمیق بر یک حوزۀ خاص و یقیناً آگاهی کلی از حوزههای پیرامونی به دست میآید. عمق دانش شما را منبعی مورد قیمت میکند و گستردگی آگاهی پشتیبانی میکند ربط بین حوزههای گوناگون را دریابید.
ب) پذیرفتن کنجکاوی و انعطافپذیری
یکی از با اهمیت ترین تغییرات ذهنی، نگه داری کنجکاوی دائمی است. سوالکردن، به چالش کشیدن فرضیات و پذیرفتن ایدهها یا فناوریهای تازه ضمانت میکند که تواناییهای شما بهروز باقی بمانند—اتفاقی که درنهایت به افزایش درآمد و خلق زمان منجر میبشود.
ج) یاد بگیرید مشکلات واقعی را حل کنید
حل قضیه هسته مهم کسب ثروت است. شرکتها و مشتریان مدام برای راهحل هزینه میکنند—چه شما کارمند باشید، چه فریلنسر یا کارآفرین. در روال یادگیری، دائماً سوال کنید: «چطور میتوانم آموختههایم را در حل یک مشکل واقعی به کار بگیرم؟»
۷. ترکیب درس خواندن با ثروتآفرینی: راهکارهای عملی
۱. شناخت حوزۀ تخصصی خود: تلاقی بین علاقه، توانمندی و نیاز بازار را بیابید. سپس در آن حوزۀ خاص به عمق بروید.
۲. یادگیری زبان پول: تسلط بر مفاهیم مالی الزامی است. دانستن نحوۀ اندوختهگذاری، بودجهبندی و مدیریت ثروت به تصمیمگیری عاقلانه پشتیبانی میکند.
۳. شبکهسازی موثر: یادگیری در انزوا اتفاق نمیافتد. گروههای مطالعاتی، برنامههای منتورینگ، انجمنهای فارغالتحصیلان و جوامع تخصصی میتوانند شما را با آدمهای همفکر مرتبط کنند و زمانهای نهان را در اختیارتان بگذارند.
۴. ثبت و اشتراکگذاری دانش: از طریق وبلاگنویسی، آموزش ویدئویی یا پادکست، آنچه یاد میگیرید را به اشتراک بگذارید. این کار به تثبیت زیاد تر آموختهها و نیز ساخت برند شخصی شما پشتیبانی میکند؛ که در آینده میتواند به پیشنهادهای شغلی، همکاریهای پرسود یا پروژههای تازه منجر بشود.
۵. امتحان ایدهها در دنیای واقعی: هرچه سریعتر آموختههایتان را در عمل به کار بگیرید—چه از طریق فریلنسینگ پارهزمان، پروژههای جانبی یا کار داوطلبانه. بازخورد واقعی، شدت و دقت یادگیری شما را افزایش میدهد.
آیا با درس خواندن میبشود پولدار شد؟
درس خواندن میتواند عاملی قوی در جهت خلق ثروت باشد. اما دانش بهتنهایی یک آجر از ساختمان بزرگ کسب ثروت است. ثروت طبق معمولً از ترکیب تخصص عمیق با عملگرایی، پایداری و ذهنیت کارآفرینانه پدید میآید. باید آنچه یاد میگیرید را به شکل عملی منفعت گیری کنید، مشکلات واقعی را حل کنید، شبکه ارتباطی بسازید و دائماً به روز شوید.
بعد، اکنون آیا با درس خواندن میبشود پولدار شد؟ هم بله هم نه. اگر «درس خواندن» را فرایندی پویا و جامع از خودسازی، توسعۀ فردی و گسترش تواناییهای شخصی، کنجکاوی دائمی و کاربرد استراتژیک و عملی دانش بدانید، آنگاه با درس خواندن میبشود پولدار شد. اما اگر «درس خواندن» را به نگه داری کردن کتابها، جمعکردن مدرک یا مطالعۀ منفعلانه بدون کسب توانایی محدود کنید، گمان ثروتمند شدن کم است.
نظر شما چیست؟ آیا با درس خواندن میبشود پولدار شد؟ آیا میتوان دانشمندی ثروتمند شد یا برای پولدار شدن باید از دانشگاه خارج و تبدیل به کارآفرین شد؟
دسته بندی مطالب
مقالات کسب وکار